بسم الله الرحمن الرحیم ؛ «فقه جامع نظام ولایی» و پراکنده نگاریهای دیگر...



مؤسسه فقاهتی مطالعات اسلامی» با تأکید بر جامعیت دین اسلام در رفع همه نیازهای مادی و معنوی در مقیاس تمدنی، در همه عرصه ها و شئون فردی و اجتماعی، با تمسک بر ثقلین و بهره مندی فقیهانه از آیات و روایات، در جهت تکامل فقاهت و منطق فهم و نیز تکامل معرفت دینی و روش اقامه دین در جامعه و تحقق آن در مجرای تمدن اسلامی تا رسیدن به حیات طیبه عصر ظهور تلاش می نماید.

آنچه در این مؤسسه تا دستیابی به محصولات قابل عرضه، پیگیری می شود، تکامل تفقه تحت عنوان فقه جامع نظام ولایی» است. ایده اصلیِ فقه جامع نظام ولایی»، دستیابی به منظومه معارف از طریق ترسیم شبکه مفاهیم دین» می باشد که با محوریت ولایت» در محتوا و روش دنبال میشود و با ترسیم دو مرتبه از فقاهت، تحت عنوان مکتب اسلام» به عنوان وضع مطلوب در شریعت اسلام و منهاج الشریعه» به عنوان رویکرد، روش و برنامه سیر از وضعیت موجود جامعه به وضع مطلوب، به پویایی و کارآمدی فقه نظام ولایی متناسب با تمدن اسلامی» و نیازهای مستحدثه جامعه اسلامی پرداخته و با ترسیم روابط فقاهت» با علوم» و برنامه اجرائی» به ضرورت اقامه و جریان دین در جامعه می پردازد.

این مؤسسه مدتی است که بصورت غیررسمی فعالیت پژوهشی خود را آغاز کرده است و درصورت تأمین بودجه بصورت رسمی راه اندازی خواهد شد. إن شاءالله


معمولا مربیان، برای به نتیجه رسیدن تلاشها و حصول موفقیت، توصیه به اعتماد به نفس می کنند! آیا در اسلام می توان مؤیدی بر این  معنا و مفهوم پیدا کرد ؟ به نظر می رسد در معارف اسلامی به دستورالعمل بهتری توصیه شده است و آن اعتماد به خداوند است که اگر متعارض با اعتماد به نفس نباشد، جهت رسیدن به نتایج مطلوب حتما مکفی از آن هست. معمولاً با تأکید بر اعتماد به نفس تلاش می شود در فرزندان روحیه شجاعت و جسارت پرورش یابد در صورتیکه اولاً باید برای فرزندان نهادینه شود که :

-      انسانی که فقر محض است و اگر توانی و حرکتی و برکتی هست و همه حول و قوه از سوی خدای متعال است، پس لازم است به او اعتماد نماید. فقیر چه دارد که به آن تکیه و اعتماد نماید؟! اعتماد به نفس معنا ندارد!

-      باید به یاری و نصرت خداوند اعتماد داشت که فرمود إن تنصروالله ینصرکم.، باید به او توکل کرد و اگر توکل انسان به قدرت فکر و توان بدن و مهارت خودش و حتی قدرت روحی و معنویش باشد اگر شرک نباشد، حداقل سوراخ دعا را گم کرده است! همانطور که در روایات فرموده اند اگر انسان از هر کس و هر چیز قطع امید کرد، خداوند دعای او را مستجاب می کند. این انقطاع و عدم اعتماد به هرچیزی جز او حتی قدرت و توان و تجربه و دانش و . لازم است.

ثانیاً می توان روحیه شجاعت و جسارت را در فرزند اینگونه ایجاد کرد :

-      عمل به وظیفه و رضای خداوند : بزرگترین پشتوانه فکری اثرگذار برای موفقیت فرزند وقتی ایجاد میشود که بداند به وظیفه بندگی خود عمل می کند، اگر کاری که انجام می دهد مورد رضای خداوند متعال است، در آن کار ثابت قدم و استوار خواهد بود و نیازی با اعتماد به نفس نیست!

-      خداوند شاهد و ناظر اوست : اگر کار او عمل به وظیفه و مورد رضای خدا باشد، خداوند شاهد و یاور اوست، إن تنصروالله ینصرکم ویثبت اقدامکم. و نیازی به اعتماد به نفس نیست!

-      بزرگترین سرمایه توکل به خداوند و پشتیبانی اوست : اگر خدا را داریم به هیچ چیز نیاز نداریم و اگر خدا نباشد هیچ چیز به درد نمیخورد حتی اعتماد به نفس!

آدرس تلگرامی این مطلب  : https://telegram.me/mahdiabdollahi/33


به نظر می رسد، مقوله تربیت، باید اساس و اصولی داشته باشد و در یک نگاه کلان، اساسی ترین و اصولی ترین و محوری ترین رویکرد تربیتی باید مبتنی بر محوری ترین واساسی ترین بعد وجودی انسان یعنی قلب و روح باشد، در این نگاه به تربیت، جهت گیری قلبی (حب و بغض، تولی و تبری) در متربی می تواند شروع یک فرایند تربیتی باشد و نهایتاً می بایست تمام رفتار (سبک زندگی) و موضع گیریهای فردی و اجتماعی بر اساس آن تنظیم شوند .

این نوشتار که تخلیصی است از سخنرانی جناب استاد میرباقری که تحت عنوان تربیت موفق ایراد فرموده­اند، به صورت بسیار اجمالی به تولی و تبری الهی» به عنوان رویکرد اساسی در تربیت دینی می پردازد.

 اصلی ترین کاری که انبیاء عظام علیهم السلام انجام می داده اند، مدیریت حبّ و بغض و میل و نفرت انسان ها بود. چرا که اعمال ما، براساس حبّ و بغض جریان دارد. به فرموده ی امام باقر علیه السلام، هَل الدِّین إِلَّا الْحب وَ الْبُغْض، آیا دین چیزی غیر از حبّ و بغض است. امام صادق علیه السلام نیز فرمودند هَل الْإِیمَان إِلَّا الْحب وَ الْبُغْضُ ، ایمان چیزی جز حبّ و بغض نیست، بنابراین تربیت صحیح بر اساس جهت دهی میل و نفرت، حب و بغض و تولی و تبری مراحلی دارد :

1-    إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَدَّب نَبِیَّه عَلَى مَحبّتِه فَقَال وَ إِنَّکَ لَعَلى خُلُق عَظِیم، اولین مرحله از مراحل نهادینه کردن تولی و تبری در فرزندان، ایجاد محبت نسبت به خدا و بغض نسبت به دشمنان خداست که البته این حب و بغض فطری است، اینکه فرموده اند در سه سالگی ، لااله الاالله» را به فرزندان بیاموزید، از آنجهت است که این تولی به الله، و نفی شرک و تبری از هرآنچه غیر از اوست، در فطرت انسانها وجود دارد و آموزش در اینجا نوعی یادآوری و زنده کردن امیال فطری انسان است. فرزندان باید به گونه ای تربیت شوند که محبّت و نفرت او، بر مدار خداوند متعال باشد. سپس به آرامی این محبّت را رفعت و ارتقاء دهیم تا زمانی که این محبّت، خالص در خدا شود که این درجه، بالاترین درجه است .  أَوْثَق عُرَى الْإِیمَان الْحبّ فِی اللَّهِ، وَ الْبُغْضُ فِی اللَّهِ، وَ تَوَالِی أَوْلِیَاءِ اللَّهِ، وَ التَّبَرِّی مِنْ أَعْدَاءِ اللَّهِ

2-    در قدم و مرحله دوم از مراحل چند گانه حبّ و بغض، حبّ بر محور محبّت دوستان خدا، و بغض بر محور دشمنیِ دشمنان خدا می باشد. در این مرحله، باید حبّ و بغض بر محور خدا را، در جهت حبّ و بغض بر محور دوستان و دشمنان او قرار دهیم. چرا که خدا دوستان و دشمنانی دارد که در زیارت جامعه کبیره می فرماید: مَن أَحبّکُم فَقَدْ أَحب اللَّه وَ مَنْ أَبْغَضَکُمْ فَقَدْ أَبْغَضَ اللَّه و نیز شیاطین محور دشمنان خدا می باشند. حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در خطبه قاصعه در مورد ابلیس می فرماید فَعَدُوُّ اللَّهِ إِمَام الْمُتَعَصِّبِین، کار ابلیس و سپاهیان او، دشمنی با خداست. بنابراین مرحله دوم در تولّی و تبرّی، آشنا کردن فرزندان، با این دو جریان تاریخی و جاری در عالم می باشد. باید در این مرحله، در نگاه اوّل، جریان تاریخی حقّ، به پرچم داری انبیاء و اولیاء الهی، و جریان تاریخی باطل، به پرچم داری شیاطین و فراعنه، برای دانش آموزان ترسیم و شناسانده و محبّت انبیاء و اولیاء، و دشمنی شیاطین و فراعنه در دل آنان کاشته شود. قرآن از اول تا آخر اینگونه است که صحبّت از خدا، محبّت خدا و توحید، و در ادامه صحبّت از اولیاء و دشمنان خداست که با این بیان می خواهد ما را تربیت کند.

3-    مرحله سوم، تبدیل شدن دستگاه و ساختار حبّ و بغض به جریان عظیم تاریخی و تطبیق آن با عصر حاضر است. هر چند این تعبیر دقیق نمی باشد، اما می توان گفت که در عالم، دو حرکت تمدنی وجود دارد. چرا که فراعنه نیز همچون انبیاء عظام علیهم السلام، دارای تمدن می باشند. مربیان باید این حبّ و بغض را از محور توحید که گام اول بود، به محور ولایت بکشانند تا تولّی و تبری دانش آموزان را اصلاح کنند. سپس از مرحله ولایت به بستر تاریخی کشانده و بر آن تطبیق کنند. چرا که جریان تقابل انبیاء به پایان نرسیده و در حال حاضر نیز جاری است. در حال حاضر نیز، نبی اکرم در تقابل و مجاهده با ابلیس می باشند. در حال حاضر هم، امیرالمومنین علیهم السلام با سقیفه و سید الشهداء با بنی أمیّه، در تقابل و در گیری می باشند. بنابراین دو جریان در این عالم وجود دارد که اگر معلّمان محترم نتوانند این محبّت و دشمنی را در در مقام تربیت تطبیق دهند، بذرِ درختی که در دل دانش آموزان خود کاشته اند، ناتمام می ماند و بارور نمی شود. جهت تطبیق حبّ و بغض دانش آموزان بر عصر حاضر، باید در مدت تربیت و تعلّم، جریان حقّ و باطل را، در بستر اجتماعی و تاریخی مربوط به آن دو، به آنان آموزش دهند. به گونه ای که قادر به تشخیص حق و باطل در زمان معاصر و تاریخ خود بوده و نسبت به آنها حبّ و بغض داشته باشند. تطبیق جریان انبیاء و فراعنه بر جریان امروز، جریانی که به تعبیری جنگ تمدن ها می باشد. در یک جانب این نزاع و درگیری، جبهه و تمدن اسلامی قرار دارد، و جانب دیگر تمدن غرب است. وظیفه ما، وارد کردن حبّ و بغض فی الله در محور تمدنی و سپس و تطبیق آن بر عصر و تمدن معاصر است. به عبارتی دیگر، باید به گونه ای دانش آموزان را تربیت نمود که نسبت به اسلام، دنیای اسلام، پیشرفت و آرمان های اسلام حساس و در مقابل، نسبت به دنیای کفر نفرت داشته باشد. این نوع تربیت، همان تربیتی است که امام خمینی رحمة الله علیه در جامعه اجراء کردند .

4-    در گام آخر تربیت بر اساس حبّ و بغض، باید این دو را در زندگی فرزندان وارد کنیم. این مرحله، نتیجه و ثمره اصلی زحمات معلّمان است. چرا که اگر حبّ و بغض فی الله در زندگی کسی وارد شود، موجب می شود که تمام شئونات زندگی این فرد، از جمله درس خواندن، لباس پوشیدن، انتخاب شغل، و حتی انتخاب همسر بر مدار حبّ و بغض و با این انگیزه باشد. زیرا جوانی که تمدن اسلام و غرب، و مواجهه و مقابله آن دو را بشناسد، علی القاعده این شناخت او، در لباس پوشیدن، راه رفتن، انتخاب شغل، سبک زندگی و در آینده نگری او تاثیر گذار است. اگر دانش آموز چنین تربیت شد، و معلّمان حبّ و بغض فی الله را در دل آنان کاشته و به درختی پر بار و پر شاخ و برگ تبدیل کنند، به گونه ای که بدانند در چه زمانی جهت گیری و موضع گیری کنند، این امر باقیات صالحات خوبی برای آنان خواهد بود. یکی از نتایج مهم جریان حبّ و بغض فی الله در زندگی فردی و اجتماعی، موضع گیری مناسب در مقابل جریان باطل، تهدیدات دشمن و حضور در صحنه های اجتماعی و حساسیتهای انقلابی و تلاش جهت پیشبرد اهداف نظام اسلامی است نباید فضای تربیتی به گونه ای شود که خروجی آن، افرادی غرب گرا و فریفته ی غرب و دنیا و تمدن مادی باشند و در نتیجه نتوانند این درگیری تمدنی و صحنه درگیری اسلام و کفر را تحلیل و حق و باطل را بر مبنای حبّ و بغض الهی در دنیای معاصر تطبیق دهند. راهکار رهایی از غربزدگی این است که تربیت، بر مدار حبّ و بغض الهی باشد تا ثمر دهد. در این هنگام است که تمام انتخاب ها مانند انتخاب شغل و جهت گیری های فرد تربیت شده، بر اساس این حبّ و بغض می شود. به عنوان مثال، مارکسیست ها در دوره ی مبارزه ی با سرمایه داری، در دوران جنگ سرد، انسان هایی را تربیت می کردند که اعضای این گروهک ها، انتخاب شغل آنان نیز بر اساس ایدئولوژی مارکسیستی خودشان بود. مثلا اگر کسی از آنان می خواست راننده شود، راننده اتوبوس می شد نه راننده تاکسی. چرا که می گفتند، اتوبوس وسیله مورد استفاده طبقه کارگر جامعه و تاکسی مخصوص افراد خاص است. یعنی شغل خود را نیز براساس ایدئولوژی انتخاب می کرد. این حبّ و بغض باید به چیزی تبدیل شود که نتیجه بدهد. باید این حبّ و بغض به گونه ای نتیجه بدهد که در تمام زمینه ها، همچون انتخاب شغل، انتخاب همسر نیز بر اساس حبّ و بغض الهی صورت بگیرد. در گذشته، اعضای گروهک ها، ازدواج ایدئولوژیک می کردند. باید ازدواج هم ایدئولوژیک باشد. یعنی ازدواج در مسیر پیشرفت اسلام باشد. باید انسانی تربیت شود که ایدئولوژی او، تمام زندگی او باشد. این امر وظیفه آموزگاران و اساتید می باشد. آنان باید حبّ و بغض را در رفتار اجتماعی شاگردان خود جاری کنند و لذا می گوییم تقوای تربیت شدگان باید تقوای اجتماعی باشد. چرا که یک تربیت شده در صورتی کامل است که رابطه کار خود با درگیری اسلام و کفر را بفهمد و در میان میدان این درگیری، در سپاه اسلام سربازی می کند. انسانی که بزرگ بیاندیشد. یعنی با تلاش های علمی و پژوهشی خود، به دنبال برتری اسلام باشد نه تامین زندگی خصوصی و رفاه فردی خودش. نباید خروجی مجموعه های آموزشی به گونه ای باشد که نسبت به درگیری تمدنی اسلام بی تفاوت باشد. بلکه باید اشخاص تربیت شده ما، در جهت برتری و پیشتازی اسلام، سرباز این میدان باشند افق نگاه آنان، ظهور و غلبه اسلام باشد. افرادی که میدان های درگیری، جبهه حقّ و باطل را به خوبی شناخته و در آن برای غلبه اسلام تلاش و حرکت می کنند . میدان فرهنگ نیز میدان جنگ است. میدان اقتصاد نیز میدان جنگ است. مقام معظم رهبری می فرمایند ما جنگ اقتصادی داریم. مثلا سرمایه داری که سرمایه را از طلا بدست بیاورد و به گونه ای سرمایه گذاری کند که موازنه اقتصادی، به نفع اقتصاد اسلام و جمهوری اسلامی باشد، مجاهدی اقتصادی می شود. باید انسان هایی تربیت کنیم که افق های وسیع و ایده های بزرگ داشته باشند و رابطه ی بین حبّ وبغض الهی و موضع گیری هایشان را بفهمند

متن اصلی و کامل فرمایشات استاد میرباقری توضیحات و نکات بسیار خوبی دارد که توصیه میشود این متن بصورت کامل مطالعه گردد :

https://telegram.me/mahdiabdollahi/31

آدرس تلگرامی این مطلب : https://telegram.me/mahdiabdollahi/27


سفر به لبنان و دیدار با آقا سید حسن!

چندسال پیش در دوران جوانی، همراه با عده ای از طلاب و ون و اساتید حوزه سفری به سوریه و لبنان داشتیم و در لبنان میهمان حزب الله بودیم و از بسیاری مناطق دیدنی لبنان از جمله مناطق جنگی جنوب لبنان و بلندیهای جولان و محل جنگهای 6 روزه اعراب و اسرائیل، محل شهادت حجت الاسلام (دبیرسابق حزب الله) و . بازدید نمودیم، شاید مهمترین اتفاق در آن روزها جلسه دیدار با سیدحسن نصرالله بود که آنموقع به اندازه امروز قدر آن را ندانستیم، در دیدار با ایشان، دو نکته جالب وجود داشت اول اینکه ایشان با زبان فارسی و با تسلط کامل برای ما صحبت کرد که هرچند برای ما خارج از انتظار بود اما بخاطر حضور چندساله ایشان در ایران و شهر قم، طبیعی بود. دوم اینکه ارادت و مودت و اعتقاد و محبتی که ایشان به ولایت فقیه و شخص حضرت آیت الله ای داشتند، بی نظیر بود و بنده هیچ مسئول و مدیر و عالم ایرانی نمی شناسم که به اندازه ایشان این اعتقاد و مودت را لااقل ابراز نماید!

ایشان در آن جلسه بیش از همه از چند مورد کرامات و پیش گوییهای مقام معظم رهبری که محقق شد و راهنمایی های مؤثرشان برای حزب الله گفتند . از جمله اینکه جمعی از فرماندهان حزب الله همراه با سید حسن نصرالله بعد از آزادی جنوب لبنان، خدمت مقام معظم رهبری می رسند و می گویند حدود 24 سال طول کشید تا جنوب لبنان آزاد شود انشاء الله بتوانیم یک روزی قدس را آزاد کنیم و مقام معظم رهبری می فرمایند کمتر از این مدت انشاء الله قدس آزاد میشود! 

بعدها این مطلب هم با یک واسطه از ایشان نقل شد که در ابتدای جنگ 33 روزه، پس از آنکه حزب الله دو م اسرائیلی را دستگیر می کند و به این بهانه جنگ شروع می شود، و حملات و صدمات و خرابیها به بار می آید، سیدحسن تردید می کند که آیا دستگیری دو سرباز اسرائیلی درست بود یا نه، بخاطر این کار متحمل خسارات زیادی شده ایم، آیا نباید آنها را آزاد کنیم که جنگ تمام شود . نهایتاً پیکی را به ایران و خدمت مقام معظم رهبری می فرستند و ایشان می فرمایند که کار شما درست بود، اسرائیل از قبل قصد حمله به شما داشت و آن جنگ را زودهنگام آغاز کرد، مقاومت کنید که پیروز هستید و حتی پس از پیروزی به قدرتی تبدیل می شوید که کسی جلودارش نیست!. سیدحسن می گوید علیرغم اینکه تمام محاسبات ما خلاف آنچیزی بود که ایشان می فرمود ولی به مقاومت ادامه دادیم و الحمدلله پیروزی نصیب حزب الله شد.

به نظر می رسد این محبت بین دو این دو سید بزرگوار، متقابل است تا جائی که حضرت آقا به حاج قاسم سلیمانی می گوید تمام اقدامات و عملیات شما در منطقه با هماهنگی و جلب نظر و راهنمایی سید حسن باشد. 

تکمله :

یکی از نشانه های ارادت و محبت سید حسن نصرالله به مقام معظم رهبری، سخنان ایشان در یک همایش در بیروت است که می گوید : شناخت شخصی و مستقیم و نزدیک بنده از امام ‌ای به سال ۱۹۸۶ باز می‌گردد، سالی که دیدارهای متعدّد و فشرده‌ای برای بنده فراهم شد و باعث شد تا با افکار، آرا، مبانی، طرز تفکّر و تحلیل وقایع، روش ره‌بری و حکومت و تصمیم‌گیری و شاخصه‌های اخلاقی دل‌پذیر ایشان که با تواضع، نرم‌خویی، مهربانی، صبر، سعه‌ی صدر، زهد و ساده‌زیستی و… هم‌راه بود، بیش‌تر آشنا شوم.

بنده اکثر کتاب‌های ایشان را خوانده‌ام و می‌توانم ادّعا کنم قریب به اتّفاق نگاشته‌ها، گفت‌گوها و بیانات ایشان را از هنگام رحلت امام خمینی قدّس سرّه الشّریف تا کنون دنبال کرده‌ام. این‌ها را می‌گویم تا شهادتی بدهم. هم‌چنین حجم وسیعی از دروس فقهی ضبط شده‌ی ایشان، در چند باب از فقه، را گوش کرده‌ام. و پس از اطّلاع از شهادت تعداد پر شماری از کسانی که ایشان را از نزدیک می‌شناسند، حال یا فقها، متفکّران، سران یا نخبگان ی و فرهنگی و پس از کنکاش در سیره‌ی شخصی، علمی، فکری، جهادی و ی ایشان، می‌توانم با اطمینان کامل بگویم: ما در برابر امامی هستیم در ره‌بری و حسن حکومت، در تقوا و زهد، در فقه و اجتهاد، در تفکّر و تفکیک ساحات و نوآوری، عظیم الشان. ما در برابر امامی هستیم که نگاهی همه‌جانبه، عمیق، مستحکم و استوار دارد. 

متن کامل این سخنرانی بسیار جالب و خواندنی را که به برخی پیشگوییهای مقام معظم رهبری و فضائل وکرامات ایشان اشاره دارد و در همایش نوآوری و اجتهاد از دیدگاه آیت‌الله ‌ای» در بیروت ارائه شد و به بررسی ابعاد علمی و اجتهادی حضرت آیت‌الله ‌ای پرداخته شد و اندیشمندان و صاحب‌نظرانی از کشورهای مختلف اسلامی حضور داشتند، در این آدرس بخوانید :

http://farsi.khamenei.ir/others-note?id=12605

آدرس تلگرامی این مطلب : https://telegram.me/mahdiabdollahi/22

یکی از مفاهیم کلیدی که به زندگی انسان جهت و بلکه شتاب میدهد، هدفمندی» است، به نظر میرسد این مفهوم برای فرزندان باید تبیین و نهادینه شود تا امور زندگی خود حتی تفریح و بازی را برای دستیابی به اهدافی بدانند، طبیعتاً نتیجه درک این مفهوم، برنامه ریزی» است چرا که رسیدن به اهداف بدون برنامه ریزی ممکن نیست، و گاهی اگر به برنامه ریزی و نظم در امور زندگی تأکید میشود ولی چون بر اهداف تأکید نشده است، برنامه ریزی، جایگاه، ارزش و ضرورت خود را در ذهن فرزند، بخوبی پیدا نمی کند و یا با شکست مواجه میشود، بنابراین می بایست اهدافی در زندگی تعیین و تبیین گردند، اما قبل از آن به نظر می رسد، ضرورت دارد که از هدفمندی خلقت و زندگی صحبت شود، اینکه خدای متعال عوالم را برای هدفی خلق کرده است و آن هدف چیزی جز عبودیت و تکامل و تقرب نیست، عوالم قبل از دنیا، دنیا و آخرت همه سیر رشد و تکامل را برای تقرب به خدای متعال فراهم می کنند. در این سیر عوالم هستی و در راستای تقرب به خدای متعال، لازم است ما هم در زندگی اهدافی داشته باشیم و برای رسیدن به آنها تلاش کنیم، پس از بیان مفاهیم، لازم است به تعیین برخی اهداف کوتاه مدت و میان مدت و بلند مدت به اقتضای سن فرزندان، بپردازیم، اهداف کوتاه مدتی که تحقق آنها شیرینی تعیین هدف، برنامه ریزی و رسیدن به نتیجه را در کام آنها ماندگار سازد و بر عمق باور آنها بیافزاید. اهداف میان مدتی که در زندگی و انجام وظایف، انگیزه تلاش و کوشش و همت مضاعف و امید ایجاد نماید و اهداف بلند مدتی که به زندگی جهت میدهد و او را از لغو و لهو و باطل باز می دارد و . (نکته ظریف و مهمی در رابطه با نوع اهداف و تحقق آنها وجود دارد که انشاء الله در آینده ارائه می گردد.)

 آدرس تلگرامی این مطلب : https://telegram.me/mahdiabdollahi/17

به نظر می رسد اگر بخواهیم به تمام آموخته ها و دانش های لازم برای رشد و پرورش فرزندان، نظم و انسجام ببخشیم، یکی از مهمترین مفاهیمی که در ذهن فرزندان از همین ابتدا باید نهادینه شود و این قابلیت را دارد که ظرفی شود برای جای دادن بقیه مفاهیم ارزشی و معارف دینی، تبیین و تشریح دو جریان حق و باطل در دنیا و درگیری دائمی این دو جریان و ضرورت جهاد و مبارزه با باطل است، در واقع قدم اول جهت گیری قلبی (ایجاد محبت و مودت) نسبت به جریان حق به سرپرستی نبی اکرم ص و اولیاء الهی است و سپس شناخت (معرفت) مختصات این جریان و نیز جریان مخالف به سرپرستی ابلیس و اولیای طاغوت.  و نیز مفهوم جهاد و مبارزه که مبتنی بر مفهوم حق و باطل قابل فهم است، و مهمترین بستر و دامنه این مبارزه درون نفس ماست که جهاد اکبر است و باید ضرورت مبارزه با هوای نفس به خوبی برای فرزندان تبیین شود (آقای پناهیان هم می گفتند از مهمترین مسائلی که باید در نظام آموزش و تربیت فرزندان تبیین شود مبارزه با نفس است.) و نیز بستر بیرونی این مبارزه که الان مصداق مهم آن تقابل مدرنیته غرب با ارزشهای انقلاب اسلامی است، تمام خوبی ها و بدی ها باید در این ظرف تبیین شوند. این مسئله بسیار مهمی است که شرح و بسط آن می تواند زوایای پنهانش را آشکار و ضرورت و اهمیتش را بیش از پیش بقبولاند، انشاء الله در آینده اگر توفیق باشد این مباحث با استدلال و برهان و شواهد روایی قابل تبیین است.

آدرس تلگرامی این مطلب : https://telegram.me/mahdiabdollahi/16

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

علی مهدی زاده کتابخانه عمومی آزادگان ساری روباهک از صورت‌های فلکی است. شرکت توسعه فرا دانش آی تک بم و ارگ تاریخی آن خوش نویس راد الکتریک توزیع کننده انواع منابع تغذیه تابلوئی (مبدل برق AC-DC) فروش و دانلود سوالات آیلتس تافل و ... دیزل ژنراتور استریم - قیمت دیزل ژنراتور استریم فروشگاه اینترنتی اف بی ای